دعای فرج
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 **برای یک ملت فاجعه ی فرهنگی ازفاجعه ی اقتصادی بسیار سنگین تر و زیان بارتراست.یورش فرهنگی ازیورش نظامی بسیاربی رحمانه تروصعب العلاج تراست.**  ( مقام معظم رهبری)







      

تفاوت تهاجم فرهنگی باتبادل فرهنگی:

یکی از موضوعات اساسی در بررسی مسائل فرهنگی، بررسی تفاوت میان تبادل فرهنگی وتهاجم فرهنگی است. گردهی ازکسانی که منکر هرنوع تهاجم فرهنگی ازسوی دشمن هستند،اقدامات آنان رادرعرصه ی تبادل فرهنگی توجیه می کنند.

بررسی تفاوت ها:

* درتبادل فرهنگی،هدف باورکردن وکامل کردن فرهنگ ملی است ولی درتهاجم فرهنگی هدف ریشه کن کردن وازبین بردن فرهنگ ملی توسط فرهنگ مهاجم است.

* درتبادل فرهنگی، ملت گینده ی فرهنگ،چیز های مطبوع وخوب مورد علاقه رامی گیرد. یعنی فرصت و حق انتخاب رادارد اما درتهاجم فرهنگی چیزهایی رابه ملت موردتهاجم می دهند که خوب نیست وآن ملت حق انتخاب ندارد.

* تبادل فرهنگی ازطرف ملت هاست اما تهاجم فرهنگی ازطرف دشمن انجام می شود.

* تبادل فرهنگی هنگام قوت وتوانایی یک ملت انجام می گیرد، ولی تهاجم فرهنگی در روزگار ضعف یک ملت به وقوع می پیوندد.

* تبادل فرهنگی یک نیاز است ولازم است، بدین معنی که هیچ ملتی ازاین که معارفی رادرتمام زمینه ها ازجمله فرهنگ ومسائلی که عنوان فرهنگ به آن اطلاق می شود،را ازملتهای دیگربیاموزد، بی نیازنیست.اما تهاجم فرهنگی یک تحمیل است یعنی ناسازگار بافرهنگ ملی ومخرب آن به زور واردکشور می شود.

*آخرین ومهم ترین مورد:درتبادل فرهنگی،ملت آن چیزی را ازسایرملت ها می گیرد که خودمی خواهد و نیاز دارد ومکمل فرهنگ ملی اوست.لیکن درتهاجم فرهنگی این دشمن است که آنچه راخود می خواهد به اومی دهد ونقاط مثبت وسازنده ی فرهنگ خود رابه آن ملت نمی دهد.

(امیر رضاقلی و رامین روح آبادی، مجمع شورای دانش آموزی شهرستان نیشابور)







      

ویژگی های فرهنگ مهاجم:

فرهنگ مهاجم همان فرهنگ غرب است که دردوسده ی اخیر درکشورهای اروپایی به وجودآمده است.هر چند بستر رویش این فرهنگ،جامعه ی مسیحی ویهودی اروپا بوده است لیکن چون نهضت جدید به صورت رنسانسی علیه مسیحیت وکلیسا شکل گرفت درنتیجه فرهنگ جدید، مغایرت های اصولی وبنیادی با آنها داشته وبیشتر به فرهنگ یونان وروم باستان شباهت دارد. این فرهنگ به طورکلی اصول معنوی دینی و آسمانی را انکارمی کند وبریافته ها وتراوشات فکری انسان تاکیددارد.

دربررسی ویژگی های فرهنگ مهاجم، آن دسته ازخصوصیات فرهنگی بیگانه دراین بحث مورد نظر است که درتعارض ریشه ای واصولی با فرهنگ اسلامی حاکم برجامعه می باشند.

مهمترین ویژگی های فرهنگ مهاجم که دراکثریت مکاتب فلسفی،سیاسی،اقتصادی،فرهنگی واجتماعی خود نمایی می کنند عبارتنداز:

1- انسان محوری دربرابر خداباوری:

دراکثریت قریب به اتفاق تمدن های بشری درطول تاریخ، خدا وخداباوری، محوراندیشه وفرهنگ انسان ها بوده ومجموعه هستی-ازجمله انسان-مخلوق اوبوده است. لیکن درتمدن جدید، باتعریف نوین از انسان، نه تنها دیگر اومخلوق ومصنوع خداوند نیست بلکه به خدانیز چهره انسانی داده شده است. دراین فرهنگ، انسان جایگزین خدا گشته و اومانیسم وانسان گرایی، محورباورها واندیشه های بشرمعاصراست. دموکراسی یا انسان سالاری به معنی حکومت وحاکمیت قوانین بشری جایگزین تئوکراسی یاخدامحوری به مفهوم حاکمیت وحکومت احکام وقوانین الهی شده است.(نفی اصل توحید)

2- علم جانشین مذهب:

ویژگی نیاز انسان به مذاهب وتعالیم آسمانی درفرهنگ غرب، نادیده انگاشته شده وعلم ویافته های ذهنی و فکری انسان جایگزین دین وتعالیم پیامبران شدند.مذاهب وادیان آسمانی افیون وازبین برنده ی جامعه و عامل تخدیرانسان ها، ومکاتب بشری وعلوم نوین عامل تنویر افکار وسعادت وخوشبختی معرفی شدند. دستاورد های علم جدید که همان علم تجربی است ونیز نارسایی مذهب حاکم درغرب درپاسخگویی به نیاز های انسان معاصر، درعمومیت بخشیدن به این اندیشه انحرافی کمک شایانی کرده است.(نفی اصل نبوت وامامت)

3- اصالت دنیا وماده گرایی درمقابل آخرت گرایی:

درادیان الهی، ایمان به آخرت وقیامت همراه با باوردنیا وپذیرش محسوسات،تبلیغ وترویج شده است. دراین اندیشه عالم غیب وعالم شهادت دووجه ازجهان موجود هستند. لیکن درفرهنگ غرب با نفی آخرت، قیامت، روح وغیب،تنها محسوسات وموجودات مادی پذیرفته شده هستند وهستی درجهان مادی خلاصه شده است ودنیا اولین وآخرین منزلگاه بشر قلمداد شده است.(نفی اصل معاد)

4- لذت جویی مادی دربرابر آرامش خواهی معنوی:

فرهنگ غرب باهدف قراردادن دنیا واصالت بخشیدن بع عقل اقتصادی وتفکرتکنیکی سعی نمود خوشبختی وسعادت انسان رادربهره جویی هرچه بیشتر ازطبیعت ومواهب مادی خلاصه نماید. دراین اندیشه، لذت جویی دنیوی،هدف زندگی است. به همین دلیل مصرف گرایی وتجمل خواهی واباحیگری ودرنتیجه سرخوردگی ها، اضطراب ها واسترس های ناشی ازآن، ازویژگی های تمدن جدیداست. درحالیکه درادیان الهی دنیا مقدمه و معبر آخرت است وخوشبختی انسان درکسب آرامش دنیوی وسعادت اخروی تجلی    می یابد واین آرامش نیزدرپرتو تبعیت از اوامر ونواهی الهی حاصل می شود.

5- آزادی جایگزین آزادگی:

انسان متاثرازفرهنگ غرب،خود را ازهرقید وبندی آزاد احساس می کند وسعی دارد تاسرحد ممکن ازآزادی اقتصادی بهره جوید واز آزادی جنسی کام گیرد وازآزادی اجتماعی سودمند شود. اودربسیاری ازموارد مرز آزادی جمعی رادرمی نوردد تا به آزادی فردی بیشتری برسد. دراین اندیشه،هرکس فقط خودش را می بیند ودیگران رادرک نمی کند ودرزندگی فرد برای خود،هیچ قانونی حاکم نیست،او اگرپلید ترین وکثیف ترین کارهای شخصی را مرتکب بشود، آزاد است وهیچ کس حق جلوگیری اورا ندارد.

درصورتیکه انسان تربیت شده در مکاتب آسمانی بادرک عبودیت الهی،آزادی خویش رامقید ومشروط دانسته ودر راستای کسب آزادگی، ازامکانات ومواهب موجود استفاده می نماید.

باتوجه به ویژگی های فوق وتامل وتدبردرآنها، ثابت می گردد: فرهنگ رایج غرب اختلاف اصولی و بنیادی و ماهیتا بافرهنگ اسلامی دارد واین دواندیشه رانمی توان با هم آشتی داد. به بیان دیگر حاکمیت کامل یکی، نفی ونابودی دیگری را به همراه دارد. آنچه امروز درمغرب زمین،به عنوان فرهنگ مطرح است،ابتذال فرهنگی واستخدام فرهنگ درمسیر لذایذ حیوانی،سودجویی،سلطه گری ونفی شخصیت واقعی انسان است که ازاساس وریشه بافرهنگ اسلامی مغایرت دارد واین مفهوم واقعی تهاجم فرهنگی است.اختلافات مذکور، بیشترتفاوت

های فکری وفرهنگی مکتب را نشان می دهد وتجلی این مبانی دررفتار،*اخلاق ورفتار غربی* رارقم بزند که درتهاجم فرهنگی بیشترمشهود است نظیر: آلودگی به فساد وفحشاء،پوچ گرایی،مصرف گرایی وتجمل خواهی ،سستی بنیان خانواده ودرنهایت عدم پرستش پروردگار و...

مبانی تهاجم فرهنگی:

دشمنان درتهاجم خویش علیه فرهنگ اسلامی از اصول وضوابط خاصی پیروی می کنند که شناخت این ویژگی ها،مبارزه با شبیخون فرهنگی آنان را آسان کرده وکسب موفقیت وپیروزی رامیسر می سازد. درادامه پنج اصل مهم ازاصول تهاجم فرهنگی را بررسی می شود:

1- برنامه ریزی:

مدعیان فرهنگ غرب وتمدن جدید، برای جلوگیری ازگسترش نفوذ جهانی اسلام ونیز آسیب رساندن به تعمیق باورهای مذهبی داخل کشور، برنامه های متنوع ومتعددی راطراحی وتدارک دیده اند. ایجاد سازمان های آشکاروپنهان به منظور شناخت دقیق اسلام، نیروهای انقلابی وپرکار، حرکتهای اسلامی وهمچنین اختصاص اعتبار وبودجه خاص به این امر وایجاد هماهنگی جهانی دراین زمینه، نشانگر برنامه ریزی مشخص آنان برای مقابله باحاکمیت فرهنگ معنویت واندیشه توحید درعصر حاضراست.

2- آینده نگری:

مهاجمان برای تحقق اهداف شوم خویش، متناسب با برنامه های تدوین شده، اهداف کوتاه مدت ودرازمدت تعیین کرده اند. آنان دراستراتژی تهاجم بیشتربه اهداف آینده خویش امید دارند.زیرا امروز محصولاتی را درو می کنند که بذر آن درچند سال گذشته کشت کرده اند. درنتیجه برای دستیابی به محصول نهایی درانتظار آینده هستند.

3- جوان گرایی:

هرچند تمامی اقشارجامعه مخاطب تهاجم فرهنگی دشمنان هستند لیکن لبه تیز حمله، متوجه نسل جوان است.بیش ازنیمی از جمعیت فعال کشور نسل جوان هستند که این گروه به دلیل شرایط سنی، نسبت به هجوم فرهنگ بیگانه آسیب پذیرترند. اگردشمن به نسل انقلابی دیروز امید چندان نداشت،ازآینده سازان جوان ناامید نیست وهدف خویش را به انحراف ونابودی آنان معطوف کرده است.

4- جامعیت:

دشمنان برای کسب موفقیت درمیدان مبارزه به تمامی مرزهای عقیدتی،سیاسی،اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی و...هجوم می آورند ودراین کشاکش ازتمامی ابزارها وروش ها بهره می گیرند. بنابراین منحصر دانستن هجوم فرهنگی دریک بعد وچند پدیده- مثلا بعد اجتماعی وپدیده های بدحجابی وفسادجنسی- اشتباه بوده وما باید بدانیم که تهاجم درتمامی زمینه ها صورت می گیرد اما شدت وضعف دارد. مثلا هجوم در بعد اجتماعی بیشتر ازهجوم دربعد سیاسی است.

5- گسستن پیوند مردم با دین ورهبری:

حکومت ونظام اسلامی برپایه ی سه اصل دین،مردم ورهبری شکل گرفته است. هرچه پیوند این سه عنصر قویتر وعمیق تر باشد، نظام اسلامی پایدارتر وبا ثبات تر خواهد بود وهرچه این پیوند سست تر وضعیف تر شود،جامعه آسیب پذیرتر خواهد شد. یکی ازاصول مهم هجوم فرهنگی دشمنان تضعیف،تخریب وقطع ارتباط وپیوند میان دین،مردم ورهبری است که می تواند جامعه رادر برابر فرهنگ مهاجم سلطه پذیر نماید.

درادامه به بررسی ابزار تهاجم فرهنگی خواهیم پرداخت.(امیررضاقلی،فعال درامور مبارزه با تهاجم فرهنگی)







      

روش های هجوم به فرهنگ ها:

روشهای تهاجم فرهنگی، مجموعه شیوه ها،راهکارها وسبک هایی است که مهاجمان به صورت مستقیم و غیر مستقیم برای تحقق اهداف خویش بکار می گیرند. دشمن با استفاده ازاین شیوه ها هم باورها،اعتقادات و بینش ها رامورد هجوم قرارمی دهد وهم رفتارها، اخلاقیات وکنش ها را آسیب پذیر می سازد. هم به ابعاد معنوی وباطنی فرهنگ حمله می برد وهم به ظواهر مادی ومحسوس فرهنگ دستبرد می زند. شناخت این روش ها، زمینه را برای برخورد آگاهانه وپیروزمندانه با هجوم دشمن فراهم می آورد. درادامه روشهای مهم تهاجم فرهنگی به اختصار بررسی می شود:

1- تضعیف باورها واعتقادات مذهبی:

رفتارانسان محصول اندیشه وبینش اوست ومجموعه ی جهان بینی ها، رفتار وافکار آدمیان راشکل می دهند. درجامعه اسلامی هرفردمسلمان براساس جهان بینی،اعتقادات وباورهای مذهبی خویش رفتار می کند.مهاجم فرهنگی درصدد است این باورها واندیشه ها راتضعیف وتخریب نماید. او با القاء شبهات عقیدتی، بزرگنمایی مشکلات فکری، غافل نمودن ازمبانی استدلالی ومنطقی، ترویج سطحی نگری وتحجر گرایی ودرنتیجه آسیب پذیری عقیدتی و... درتلاش است تاساحت مقدش اسلام عزیز را خدشه دارکند وآن رادر پاسخگویی به نیاز های فکری-فرهنگی نسل جوان درعصر حاضر ناتوان جلوه دهد.

2- تحریف گرایش های معنوی:

شور وشوق مذهبی تکمیل کننده آگاهی ومعرفت دینی بوده وزمینه رابرای تعالی فردوجامعه فراهم می آورد. دشمنان باترویج برنامه های مخرب فرهنگی درصدد تضعیف وتخریب گرایش های معنوی بویژه دربین نسل جوان بوده وبا تبلیغ خرافات وباگسترش برنامه های سرگرم کننده مخرب، گرایش های مذهبی راتحریف می کنند. آنان با ترویج تقوا گریزی، عرفان کور، زهدگرایی منفی، اخباریگری،ولایت ضد توحید درصدد تحریف معنویات وگرایش های معنوی هستند.

3-تخریب ونفی هویت ملی:

پیوند های ملی وبومی سبب پایداری جامعه وایجاد هویت واحد می شوند.بی هویت جلوه دادن اقوام ویا ایجاد تفرقه های فرهنگی-زبانی، موجبات گسستگی پیوندهای اجتماعی رافراهم می آورد وهویت ملی وفرهنگی را خدشه دارمی سازد. درایران اسلامی هویت ملی وبومی باشخصیت اسلامی درطول سالیان درازوقرون متمادی عجین گشته وبطرز تفکیک ناپذیر درهم گره خورده است. دشمنان سعی می کنند به روش های مختلف این

ویژگی ها را ازهم متمایز ودرمقابل هم قرار دهند.

4- ایجاد گسستگی تاریخی:

تاریخ و فرهنگ هر جامعه همانند کوه یخی است که ویژگی های مشهود وخارج ازآب آن وابسته وپیوسته با توانائی ها و ویژگی های مستور درزیر آب است. گذشته هرملت چراغ راه آینده آن ملت است.ایجاد گسستگی بین گذشته وحال درفرهنگ، سبب بی ثباتی وآسیب پذیری جامعه می شود. مهاجمان فرهنگی با تحریف و تخریب گذشته اسلامی وبا ایجاد اختلافات بسیار درفرهنگ پیش ازاسلام وپس ازاسلام سعی در دو دسته کردن مردم ایران دارند. دسته ی اول: افراد مسلمانی که تاریخ ایران را کنارگذاشته وفقط روی دین ومذهب کار می کنند. دسته ی دوم: افراد آریایی که دین ومذهب راقبول نداشته و فقط به ایران باستان وجایگاه آن اهمیت می دهند. درصورتی که دین وتاریخ به هم متصل است. چه بسا پادشاهانی چون کوروش کبیر پیش ازاسلام به نحو شایسته خداوند راپرستش می کرده اند و پادشاهانی چون محمد رضاپهلوی و...پس ازاسلام نیزایمانی به پروردگار خویش نداشته اند. پس باید به افتخارات اسلامی خود اهمیت داده وتاریخ اسلام را ارج بداریم وازطرف دیگر تمامی سلسله های پادشاهی را بد ندانسته ودرجهت ارج به تاریخ ایران باستان هم گام هایی برداریم.

5- طرد الگوها واسوه های ایرانی وخودی:

انسان برای تنظیم چگونگی حرکت خویش به سوی اهداف نیازمند الگوست. تاثیرپذیری ازالگو درنسل جوان از ویژگی های رفتار انسانی است. الگوها هرچه بیشتر بافرهنگ خودی سازگار باشند، جامعه از یکنواختی و هماهنگی بیشتری برخوردار خواهد شد. مهاجمان فرهنگی بادرک این نیاز، سعی درتخریب الگوهای مذهبی و ملی داشته وتلاش می کنند با استفاده ازامکانات وابزارهای تبلیغی، نظیر فیلم های سینمایی، برنامه های ماهواره ای، کتب،مجلات ونشریات وحتی تبلیغات تجاری واقتصادی، الگوهای منطبق بافرهنگ خویش را بسازند ودربین اقشار مختلف جامعه ترویج نمایند. جامعه اسلامی بویژه فرهنگ غنی تشیّع، سراسر مملو از شخصیت های علمی،مبارزاتی و اجتماعی است که هریک می توانند الگوهای سازنده برای جامعه باشند که متاسفانه به علت ناشناختگی، نسل جوان به طرف خوانندگان ماهواره ای،فوتبالیست ها وبازیگران خارجی و قهرمانان واسطوره های ملی کشورهای دیگر می روند وازآنان پیروی می کنند. الگو پذیری نسل جوان در موارد مختلفی همچون طرز سخن گفتن، نوع لباس وآرایش مو،رفتارهای اجتماعی،استفاده ازحلقه ها وگردنبند ها با نشان های انحرافی و...کاملا مشهود است. پس نیازاست تا باایجاد برنامه های تلویزیونی وچاپ کتب مختلف الگوهای ملی ومذهبی ایران عزیز رابه جوانان مان معرفی بنماییم.

6- تخریب وترور شخصیتهای سیاسی مبارز ودانشمندان علمی وهسته ای:

قهرمانان وشخصیت های واقعی هرملت، ازعوامل پویایی وبالندگی آن ملت محسوب می شوند. آنان همانند قلل رفیع در بین جامعه درخشیده ونسل های جدید رابه تلاش وکوشش ومجاهدت فرامی خوانند.دشمنان با گستردن دام های مختلف سعی درتطمیع وتخریب آنان داشته ودرصورت عدم موفقیت با نشرشایعات و اکاذیب، به ترور شخصیت افراد موثر می پردازند ودرنهایت برای تحقق اهداف شوم خویش،دست خود را به خون پاک برگزیدگان واندیشمندان ومجاهدان ملت آغشته می شازند. تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی نمونه های فراوانی از ترور افراد توسط دشمنان رادردل خود جای داده است. سیاستمدارانی همچون آیت الله دکتر شهیدبهشتی، دکترباهنر،شهیدرجایی ودانشمندانی همچون شهید علیمحمدی،شهید شهریاری،شهید احمدی روشن و... از این جمله هستند.

7- گسترش روحیه غربگرایی وغربزدگی:

پذیرش سلطه بیگانگان نیازمند وجود میل ورغبت درجامعه است. مهاجمان برای گسترش نفوذ فرهنگی خویش از ایجاد ذهنیت مثبت نسبت به خودشان بهره می گیرند. ترجمه ونشرکتب داستانی واجتماعی مبتنی برفرهنگ بیگانه، بزرگنمایی استعداد وتوانمندی غربیان وضعف وناتوانی دیگران، نمایش دستاورد های علمی، فنی وتکنولوژیکی آنها به صورت مکرر درشبکه های ماهواره ای و...، تبلیغ قدرت اقتصادی، نمایش دیدنی های مثبت وظاهر فریب غرب، ترویج زندگی تجملی وتظاهر به خوشبختی وآرامش و... همه وهمه در ایجاد خود باختگی ودرنتیجه غرب باوری وغربزدگی تاثیر بسیار دارند.

8- ایجاد جریان های انحرافی وتفرقه های قومی:

یکی از ترفند های قدیمی اما کارآمد غربیان ایجاد تفرقه های قومی، قبیله ای ومذهبی دربین ملت ها به منظورگسترش حکومت وسلطه ی خود است. آنان با ایجاد جریان های انحرافی ونیز حمایت ازتشکل های وابسته درزمینه های اقتصادی،فرهنگی واجتماعی سعی دربرهم زدن وحدت ویکپارچگی جامعه دارند. تبلور هجوم فرهنگی دراین زمینه درایجاد تشکل های ادبی، هنری وصنفی وابسته ونیز سازمان های چریکی و مبارزاتی منحرف درتاریخ انقلاب اسلامی مشهود است. برای مثال ایجاد جریان های انحرافی همچون انقلاب سبز درسال1388 وبه بهانه تقلب درانتخابات واختلافات مذهبی همچون اختلاف شیعه وسنّی ودامن زدن به آن توسط رسانه های غربی ازعوامل ایجاد تفرقه است.

9-خبر پردازی وتصویرسازی:

دنیای معاصر،دنیای ارتباطات است وپیشرفت سریع وگسترده وسایل ارتباطی توانسته است جهان را-به تعبیر مک لوهان- به دهکده جهانی تبدیل کند که درآن هرکس درکوتاه ترین زمان ازهمه چیز باخبر می شود. مهاجمان فرهنگی بویژه سلطه گران صهیونیست با دراختیارداشتن بزرگترین مراکزخبرسازی، جهان،پدیده ها وحوادث آن را آنچنان که خود می خواهند به دیگران معرفی می کنند. پدیده های بزرگ را کوچک ومسائل کم اهمیت را حیاتی جلوه می دهند. پخش یک سویه گزارش های خبری ازطریق خبرگزاری های خارجی و شبکه های رادیویی وتلویزیونی غربی، انتشار روزنامه هاومجلات گوناگون همراه باآگهی های پرجاذبه و... در انتقال نماد هاو ارزش ها وشیوه های زندگی فربنده جوامع سرمایه داری،نقش های اصلی را ایفا می کنند. اکنون با کاربرد روز افزون تکنولوژی های نوین ارتباطی و ابزارهای ارتباطات کامپیوتری دامنه های بسیار گسترده ای درسراسر کره زمین پیدا کرده است.

یکی ازمصادیق خبرپردازی های مذکور، تصویری است که رسانه های غربی وخبرگزاری های صهیونیستی با ارائه ی چهره زشت وخشن ازاسلام می سازند وآن را با هرگونه تخریب،آدمکشی،تروریسم،قانون شکنی و... پیوند می دهند.اسلام رامعادل بنیاد گرایی ومترادف با وحشی گری وغارت معرفی می نمایند. متقابلا بسیاری از اخبار آگاهی بخش وحرکت آفرین را سانسور وحذف کرده وکاملا مخفی می کنند.

10- ترویج فساد و فحشاء:

یکی ازنقاط آسیب پذیر جامعه، گسترش فساد و فحشاء درآن است. براساس قانونمندی الهی، گناه وفساد جامعه را ازبین می برد(قرآن کریم،سوره فجر،آیات14-10). مهاجمان بااستفاده ازروش های مختلف سعی در ترویج این امر بخصوص دربین جوانان دارند. ورود وگسترش مواد مخدر، ترویج فیلم های مبتذل، عکسهای نامناسب، مجلات حاوی مطالب وتصاویر مخرب وآلوده کننده(مانند مجلاتPlay boy  )، تولید وتوزیع مشروبات الکلی،گسترش بحث هایی نظیر روابط آزاد دختر و پسر درفضای مجازی(اینترنت) و... درآلودگی وآسیب پذیری جامعه تاثیرات بسیار نامطلوبی دارند.

11- استفاده ازمذهب علیه مذهب:

فرهنگ جامعه ما،فرهنگ دینی است ومذهب درتاروپود جامعه تنیده شده است. یکی ازروش های دیرین دشمن برای بسط سلطه ی خویش، استفاده ازاعتقادات انحرافی دربرابر عقاید وارزش های اسلام اصیل است. آنان درتلاشند تا مذهب راکه عامل بیداری، پویایی، ظلم ستیزی، عدالت گستری وتامین کننده سعادت دنیا و آخرت است به عامل انفرادی، انزوا طلبی، ظلم پذیری، واپس گرایی ورهبانیت وصوفی گرایی تبدیل کنند. به تعبیر بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره)، اینان می خواهند اسلام ناب محمدی را به

اسلام آمریکایی مبدل سازند. تاکید براختلافات مذهبی، تکیه افراطی برتفاوت های شیعه وسنی، ترویج خرافه گرایی، ترویج مذاهب دروغین نظیر بهاییت و وهابیت، تحریف مفاهیم بلندی چون انتظار، توکل، دعا، قضا و قدر، تعبد و... همه درراستای این هدف شوم سازماندهی واجراء می شوند.







      

ابزار تهاجم فرهنگی:

ابزارهای فرهنگی، مجموعه امکانات و وسایلی هستند که درانتقال پیام، مورد استفاده قرار می گیرند. وسایل به ابزارهای شنیداری، دیداری، نوشتاری وامکانات به منابع اقتصادی، مادی، سازمانی وانسانی قابل تقسیم می باشند. این ابزارها به صورت کانال ارتباطی بین فرستنده وگیرنده پیام عمل کرده وپیام را ازفرستنده دریافت و به سوی گیرنده حمل می کنند.

مهاجمان فرهنگی به منظور بسط فرهنگ الحادی خویش وکسب سلطه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی برسایر کشورها، ازروش ها وابزار های متفاوت ومتنوع استفاده می کنند. ابزارها وروش های تهاجم، متناسب باشرایط فرهنگی، اجتماعی واقتصادی گروه وملت مورد هجوم، ازکارایی متفاوت برخوردارند که شناخت وتبیین ویژگی ها و میزان اثر بخشی آنها در فهم مطلوب تر تهاجم فرهنگی موثر است. درادامه به بررسی ابزار تهاجم فرهنگی پرداخته می شود:

1- هنر و ابزارهای هنری:

هنر تجلی احساسات وعواطف انسانی است. هنر به عنوان وسیله ارتباطی، دریافت ها واحساس های هنرمندرا به مخاطب منتقل می کند ودر او عکس العمل عاطفی واحساسی به وجود می آورد. هنر ازآنجا که با فطرت زیبایی خواهی انسان عجین گشته ونیازهای اولیه انسانی را برآورده می سازد، به طور مستمر به حیات خود ادامه می دهد.

دربین اقشار مختلف جامعه، نسل جوان بیش ازدیگران از هنر و برنامه های هنری تاثیر می پذیرد ونسبت به آن واکنش می دهد. به همین دلیل دشمنان سعی می کنند پیام زهرآگین ومخرب خویش را درقالب زیبا وجذاب هنری پوشانده وبه مخاطبین خود عرضه نمایند. استفاده ازرادیو، تلویزیون، ویدئو، سینما، ماهواره و ساخت برنامه های شاد و با جاذبه هنری، مبتنی بر ویژگی های فرهنگ مهاجم، باسرعت وجدیت توسط دشمنان تعقیب می شود.

سرمایه گذاری کلان استکبار دراین زمینه به گونه ای است که نه تنها بازار هنری کشور های جهان سوم را تسخیر کرده ودرهرکوی وبرزن،سی دی ها وفیلم های غربی به وفور یافت می شوند،بلکه درکشورهای توسعه

یافته نیز امپریالیسم فرهنگی حاکم شده وفیلم های آمریکایی وهالیوودی میدان رقابت را برسایر رقیبان تنگ کرده اند. این فیلم ها، سی دی ها، موسیقی ها و... به شدت بنیان های اعتقادی، اخلاقی وارزشی جامعه را آسیب پذیر ساخته وبنیان های اجتماعی بویژه خانواده را متزلزل می سازند.

2- ادبیات وابزار ادبی:

ادبیات هرملت حاوی آرمان ها، افکار،باورها، تخیل ها وتاریخ آن ملت است که ازیک نسل به نسل دیگرمنتقل می شود. ادبیات نیز که نمودی ازذوق هنری انسان وآمیخته با سرشت زیبایی خواهی اوست به مثابه وسیله ارتباطی بین انسان ها عمل می کند. شاعر یا نویسنده درتلاش است تا پیام خویش را در قالب شعر، قصه، داستان، رمان وتاریخ به دیگران منتقل سازد. با توجه به کارایی و تاثیر عمیق این وسیله ارتباطی، دشمنان سعی می کنند تا ازاین طریق، فرهنگ خویش را به دیگران انتقال دهند. نگارش، ترجمه وترویج رمان های مبتذل، داستان های شهوت انگیز، شعر های پوچ گرا و بی هویت، مجلات ضد اخلاقی ومقالات مایوس کننده نمونه هایی هستند که درجامعه امروز عهده دارتخریب مبانی فرهنگی نسل جوان وحتی بزرگسال می باشند.

3- ورزش ومیادین ورزشی:

مهاجمان فرهنگی سعی کرده اند از این پدیده نیز همانند سایر پدیده ها برای تحمیل افکار وارزش هخای خویش بهره گیرند و از آن وسیله ای برای انتقال پیام های سیاسی، اجتماعی وفرهنگی بسازند. تبلیغات فرهنگی وتجاری درمیادین ورزشی، برگزاری مسابقات ورزشی بین کشور ها با اهداف سیاسی، تاکید بیش از حد برامور ورزشی بویژه درجهان سوم وبازداری آنان از کار وتلاش وسازندگی، تبلیغات فرهنگی و ورزشی توسط بازیکنان معروف وقهرمانان صاحب نام و... همه نشان از ابزار گونه بودن این پدیده اجتماعی درجامعه امروز دارد.

4- روشنفکران وغربگرایان خود باخته:

سردمداران تمدن وفرهنگ جدید، پس ازآنکه حضور مستقیم وبی واسطه ی خویش رادر سایر کشورها، به منظور گسترش نفوذ وسلطه ی خود ممکن ومقدور ندیدند، سعی کردند نمایندگانی از بین خود ملت ها برگزیده ومسئولیت فراهم آوردن زمینه سلطه پذیری را به آنان واگذار کنند. اکثر روشنفکران وغربگرایان خود باخته درجهان سوم عهده دار این وظیفه شدند. آنان که معمولا پس ازمسافرت به خارج ازکشور و تحصیل ویا تعریف وتمجید آشنایان، مقهور پیشرفت و تکنولوژی برتر غرب می شوند، پس از بازگشت به کشور خویش به عمله استعمار و بلندگوی بیگانه تبدیل شده وبازبان بومی وخودی، پیام بیگانه را ترویج می

کنند. اکثریت این گروه که سر درآبشخور فکری و فرهنگی غرب دارند، بدون کوچکترین تامل ونقد وبررسی آثار وکتب غرب را ترجمه می نمایند ودرداخل کشور نشر می دهند وبدینوسیله زمینه پذیرش باورها، رفتارها و ارزش های غربی را فراهم می آورند. غربگراین خود باخته دراین حرکت ضد ملی خویش تا آنجا پیش رفتند که به صراحت اعلام کردند: برای رهایی از وضعیت موجود ورسیدن به تجدد وترقی باید سر تاپا غربی شویم.

5- زنان ودختران، محرک های عاطفی:

مهاجمان بیگانه علیرغم ادعا های دروغین خویش مبنی بر ارزش نهادن به مقام شامخ زنان و برابر دانستن آنان با مردان، نه تنها زنان ودختران را آماج تیر های زهرآگین خویش قراردادند بلکه سعی کردند از ایشان وسیله و ابزاری برای انتقال فرهنگ مبتذل غرب به سایر جوامع بسازند. استفاده مخرب از حضور زنان در جامعه و تجلی آن درفیلم های مبتذل، مجلات نامناسب، انتخاب دختران زیبا و برتر درسایت های اینترنتی مختلف،تبلیغ کالاهای تجاری توسط دختران وزنان بی حجاب و... نشان ازنگرشی ابزارگونه به این قشرسازنده وموثر جامعه دارد.

6-سازمان ها وبنیاد های بین المللی و منطقه ای:

بسیاری از سازمان ها وبنیاد هایی که به منظور تحقق اهداف مقدس وبشر دوستانه به وجود آمده اند وفعالیت های اقتصادی، اجتماعی، علمی، ادبی، فرهنگی درسطح داخلی وجهانی دارند، امروزه به ابزاری برای حاکمیت بخشیدن به امپریالیسم فرهنگی تبدیل شده اند. آنان با پذیرش اهداف نظم نوین جهانی، درصدد تحکیم ارزش ها وباور های مبتنی بر فرهنگ وتمدن غرب هستند. به بیان دقیق تر، مهاجمان سعی کرده اند ازاین امکانات استفاده کرده ودر پوشش مجامع ظاهرفریب، مبانی فرهنگی خویش را ترویج نمایند. سازمان ملل متحد(UN  )، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، آژانس توسعه بین المللی و... هریک به گونه ای درتثبیت وگسترش مبانی فرهنگی غرب ایفای نقش می کنند.

7- مواد مخدر:

جامعه سالم در برابر تهاجمات دشمنان قدرت مقابله وایستایی دارد. برای ازبین بردن سلامت جسمی و روانی جامعه وبه ضعف و سستی کشاندن آن ازوسایل مختلف بهره گرفته می شود. گسترش برنامه ریزی شده و سازمان یافته موادمخدر، مشروبات الکلی، موادتهییج کننده قوای جنسی ونیز قیمت ارزان و وفور آنها در بازار نشان از سوء استفاده دشمن از این ابزار دارد.







      

دلایل موفقیت نسبی تهاجم فرهنگی:

الف) بررسی عوامل روانشناختی:

فرد سالم همانند جامعه سالم در برابر هجوم فرهنگی بیگانگان مقاوم است و می تواند ازخود دفاع نماید. اما فردی که سلامت روانی خود را از دست داده وبا مشکلات روحی، عاطفی واجتماعی روبروست، طعمه تهاجم بیگانگان خواهد شد. در ادامه به بررسی بعضی عوامل که باعث از بین رفتن بهداشت روانی شده واختلالات عاطفی، اجتماعی، روانی، فکری وفرهنگی به وجود می آورند، پرداخته می شود. این علل موجب آسیب پذیر شدن نوجوانان وجوانان در برابر تهاجم فرهنگی شده و آنها را بزهکار بارمی آورد:

1- احساس حقارت، پستی وکهتری:

نوجوانان وجوانان گاهی به علت داشتن نقص های بدنی ویا به علت مسائل ومشکلات خانوادگی، شکست ها و محرومیت ها، تمسخر و استهزای دوستان وسرزنش های مکرر معلمین و موارد دیگر، اعتماد به نفس خود را از دست داده و دچار احساس حقارت می شوند وتصور می کنند که دیگران برتری هایی نسبت به آنها دارند و درانجام امور ناتوان تر از دیگران هستند ومسئولیت هیچ کاری را به تنهایی نمی پذیرند. مکانیزمی که نوجوان به کار می برد تا علیه حقیری خود مبارزه کند، همواره بریک اصل متکی است وآن اصل جبران و تلافی است. جوان خود کوچک بین سعی می کند با تقلید از فرهنگ غرب، بر احساس حقارت خویش سرپوش نهاده وبا تمسک به مظاهر برتری بیگانگان کمبود خود را جبران کند. به همین دلیل مشاورین مدارس، روانشناسان وکلینیک های مشاوره ی خصوصی نقش مهمی در سلامت جامعه وعدم بروز فرهنگ غرب دارا هستند.

2- عدم ارضاء نیازها:

جوانان همانند سایر مردم دارای مجموعه ای از نیازها و احتیاجات هستند که برای حل یا رفع آنها تلاش می کنند. دریک طبقه بندی کلی می توان نیازها رابه دو دسته تقسیم کرد: نیازهای زیستی(خوردن، خوابیدن و...) ونیاز های روانشناختی(نیاز به محبت، امنیت، مقبولیت و...). ارضاء نشدن یا بدارضاء شدن این نیازها، مسائل ومشکلاتی را برای نوجوان وجوان به وجود می آورد. درچنین شرایطی فرد احساس تنش ونا آرامی می کند واین تنش باعث ایجاد بی قراری وعدم تعادل روانی وروحی می شود. نوجوان برای برطرف کردن این حالت از مکانیزم های دفاعی یا رفتار جبرانی استفاده می کند. مکانیزم های دفاعی که با درجات مختلفی توسط افراد هنجار به کار برده می شود عبارتند از:

پرخاشگری، جبران یا تلافی، همانند سازی، دلیل تراشی، فرافکنی، خود مداری، منفی گرایی، عقب نشینی و فرار، جابجایی و...

برای مثال: دختر نوجوانی که نتواند زیبایی خویش را درخانه ودر مدرسه ودر بین همسالان به نمایش بگذارد با استفاده از مکانیزم دفاعی جابجایی، درخیابان و خارج از منزل ومدرسه نیاز خود را ارضاء می کند. هم چنین دانش آموزی که نتواند محبت لازم را در منزل از خانواده ودر مدرسه ازمعلم دریافت کند با بهره گیری از رفتار جبرانی خود مداری به پوشیدن لباس های مبتذل وآرایش نامناسب موی سر رو می آورد تا کانون توجه دیگران قرار گیرد. یا شاگردی که به دلیل عدم کسب موفقیت در امتحانات از سوی خانواده به شدت احساس نا امنی می کند با استفاده از مکانیزم دفاعی منفی گرایی نسبت به همه وحتی حکومت ونظام، این نیاز را جبران می کند.

3- عدم مقبولیت و محبوبیت:

هر انسانی دوست دارد دیگران او را دوست داشته و محبوب بدارند. این نیاز درکودکان ونوجوانان گسترده تر وعمیق تر است درجوانی شدیدتر می شود زیرا جوانی سن بلوغ، سن غرور وخود دوستی است. نوجوان تمایل دارد هرچه سریع تر وارد دنیای بزرگسالی گشته ومورد احترام وتکریم دیگران قرار گیرد. او می خواهد دیگران باور کنند که او بزرگ شده ونیازی به کنترل وتسلط دیگران- بویژه پدر ومادر- ندارد. جوان دوست دارد روی پای خویش بایستد وخود برای خود تصمیم بگیرد واستقلال خویش را حفظ نماید. او به دنبال کسب محبوبیت ومقبولیت به خصوص در بین همسالان است. اگر نیاز های طبیعی، به خوبی ارضاء نشوند بهداشت روانی جوان ونوجوان آسیب پذیر می شود. پذیرش فرهنگ بیگانه وپشت پازدن آگاهانه به هنجارها، آداب ورسوم واخلاقیات حاکم بر جامعه می تواند نمودی از عدم ارضاء این نیاز باشد. تبعیت جوانان از افکار جدید، حضور فعال آنان درصحنه ها وجریانات مخالف وضع موجود، رد وبدل کردن مخفیانه وسایل غیر مجاز، نشانگر عدم پاسخگویی به نیاز استقلال طلبی، محبوبیت ومقبولیت آنان است.

4- فشار دوستان وهمسالان:

یکی از ویژگی های سنین نوجوانی، دوست یابی است. نوجوان وجوان نیاز دارد تا افرادی را به دوستی برگزیند ودر یک ارتباط عاطفی وصمیمی به همانند سازی برسد. هراس از گمنامی وتنهایی، نوجوان را برمی انگیزد تا خود را درارتباط با گروه همسالان قرار دهد. رنج ناشناخته ماندن، آنچنان بر او تاثیر می گذارد که برای احساس تعلق به گروه بیشترین فعالیت را ازخود بروز می دهد. همبستگی دراین مرحله قوی تراز سایر مراحل در زندگی است و غالبا به عنوان یک شاخص موفقیت برای اکثر نوجوان ها محسوب می شود. هر نوع

رویدادی که بر این پذیرش اثر می گذارد، نوجوان را دچار تزلزل، احساس بی اعتمادی به خود واحساس عدم کفایت خواهد نمود. درمواردی، نوجوان سرخورده از گروه به باند ها وگروه های ناسالم اجتماعی می پیوندد تا بر تنهایی وعدم تعلق اجتماعی خویش فائق آید.

از عوامل مهم انحرافات نوجوانان وتسلیم پذیری آنان در برابر تهاجم دشمن، پیدا نمودن دوستان نامناسب و فاسد است که زمینه انجام اعمال بزهکارانه را درآنها تقویت می کنند. ترس واضطراب از برخورد همسالان و طرد آنها درصورت تخطی ازآداب و رفتارگروه، سبب می شود تا فرد تسلیم گروه باشد. تشکیل میهمانی ها، شب نشینی ها، جلسات نمایش فیلم، کوهنوردی گروهی، گردش های دسته جمعی، مسافرت ها و... اگر بدون نظارت و هماهنگی والدین و بزرگترها صورت پذیرد، زمینه ساز آلودگی های فرهنگی، اجتماعی واخلاقی شود.

5- پوچ گرایی و بی هدفی:

زندگی بدون هدف، پوچ وفاقد معناست و هرکس نیاز دارد که فعالیت های خود را متوجه هدف نماید. هدف هر چه بزرگ تر ومقدس تر باشد، انگیزه حرکت بیشتر وقوی تر است. داشتن هدف در زندگی به فرد،احساس رضایت و تحرک بیشتر می دهد. انسان های بی هدف، انسان های خود گم کرده هستند که ثبات شخصیت وسلامت روانی خود را ازدست می دهند. جوانانی که در زندگی هدف مشخصی ندارند ویا هدف های بسیار کوچک را دنبال می کنند غالبا در تزلزل ونا امنی بسر برده ودچار افسردگی، یاس و نومیدی می شوند. مذهب، بویژه دین مبین اسلام، رسالت هدفمند نمودن زندگی فرد وجامعه را برعهده دارد. رشد افکار مذهبی و علاقه به فضیلت های دینی در سنین جوانی به حداکثر می رسد. از سوی دیگر شک های مذهبی نیز در همین سنین آغاز می شود که باید به طریق استدلالی ومنطقی به این تردید ها وشک ها پاسخ داد. مهاجمان فرهنگی درصدد القاء شبهات فکری ومذهبی هستند تا پیوند جوانان را با باورهای مذهبی تضعیف کرده ودر نتیجه بی هدفی و پوچ گرایی را ترویج نمایند زیرا چنین جوانانی سر از بی خدایی در می آورند وبه انحرافات اخلاقی مبتلا می گردند. چون هیچ عامل کنترل درونی ندارند واکثرا دچار سرگشتگی وحیرانی می شوند وبه پوچ گرایی می رسند.

ب) بررسی عوامل جامعه شناسی:

1- خلاء فرهنگی جامعه:

یکی از مهم ترین ریشه های تهاجم فرهنگی،پیدایش خلاء فرهنگی درجامعه است. هیچ جامعه ای تا آمادگی

نداشته باشد از فرهنگ بیگانه تاثیر نمی پذیرد. معمولا جامعه هایی که دچار آشفتگی وناآرامی هستند، برای برخورد وپیوند فرهنگی آماده ترند. این نیز واضح است که هیچ جامعه ای از همه جهات آرام نیست و هر جامعه در هر زمان از جهاتی آرام وسامان یافته و از جهاتی ناآرام و نابسامان است. ولی گاهی ناآرامی شدت زیادی گرفته وسازمان اجتماعی را به خطر می اندازد. جامعه در این گونه موارد ناگزیر است که با تدابیری بی آرامی وبی سازمانی مفرط را از بین ببرد.

بنابراین تهاجم فرهنگی به خودی خود کارساز نیست بلکه نیاز به زمینه مساعد یعنی خلاء فرهنگی وفکری دارد.درهمه جوامع(چه اسلامی وچه غیر اسلامی) این قاعده حکم فرماست.اگر اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی نتواند نیاز های فکری وفرهنگی افراد جامعه بویژه نسل جوان و تحصیل کرده وتشنه حقیقت وانسانیت را پاسخ دهد، خلاء حاصل، میدان را برای موفقیت هجوم فکری وتبلیغی غرب ومکاتب آن باز می کند.

2- تضعیف نهاد دولت توسط مهاجمان فرهنگی از عوامل مهم در موفقیت تهاجم فرهنگی است.

3- ضعف و ناهماهنگی نهاد های اجتماعی در بعضی مواقع موجب موفقیت تهاجم فرهنگی می شود.

4- گسستگی عواطف وپیوند های اجتماعی مانند گسستن پیوند میان خانواده ها، گسستن پیوند میان ادیان موجود درکشور، بی احترامی قبایل ونژاد ها به یکدیگر و... موجب برهم خوردن اتحاد وموفقیت تهاجم فرهنگی می شود.

5-مهاجرت، تجارت وجنگ:

مهاجرت، تجارت وجنگ سه عامل مهم در طول تاریخ برای برخورد فرهنگی جوامع با یکدیگر بوده اند ویکی از جالب ترین صحنه های تاریخ، بسط ملت ها از طریق کوچ نشینی مسالمت آمیز می باشد. مهاجرت وکوچ نشینی هر چند دارای اثرات مثبت درتاریخ بشری بوده و زمینه گسترش دانش اقوام وملت ها را فراهم آورده است لیکن درشرایط تهاجم فرهنگی، مهاجرین می توانند به عوامل انتقال فرهنگ بیگانه به داخل کشور و جامعه خود تبدیل گردند. بررسی وضع فرهنگی مسافرین ومهاجرین ایرانی درسال های پس از انقلاب نشان می دهد که گروه زیادی از آنان که قدرت وقابلیت پذیرش فرهنگ مذهبی را نداشته وبرای استمرار باورها، اعتقادات، رفتارهای پیشین خود وزندگی درمکانی مشابه فضای حکومت ستمشاهی پهلوی، به خارج ازکشور مهاجرت کرده اند. اینان اکثرا مرعوب ومغلوب تکنولوژی و فرهنگ غرب شده وپس ازبازگشت، مروج ومبلغ فرهنگ بیگانه شده اند. تجارت وجنگ نیز دربرخورد فرهنگی ملت ها ایفای نقش می کنند. تجار وبازرگانان با انتقال، تکنولوژی وخدمات در واقع فرهنگ کشورها را به هم منتقل می کنند.

صنعت توریسم نیز به عنوان یک فعالیت اقتصادی و درآمدزا مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته است. حضور توریست وگردشگر در یک کشور، هرچند ازنظر اقتصادی توجیه پذیر باشد، ازنظر فرهنگی نیز قابل بررسی و تامل می باشد. این حضور(البته بیشتر به صورت گسترده)می تواند زمینه ساز برخورد وتبادل سازنده فرهنگی ملت ها ویا مساعد کننده تهاجم فرهنگی بیگانگان باشد.

6- گسترش فساد وفحشاء:

زیر پا نهادن قوانین وشکستن حدود، مقررات ومتلاشی نمودن روابط سالم اجتماعی، جامعه را به سوی بی ثباتی وهرج ومرج سوق داده وآن را به شدت آسیب پذیر می سازد. یکی از شیوه های مهاجمان فرهنگی، گسترش فساد وفحشاء بویژه روابط جنسی وشهوانی می باشد. جامعه آلوده به کژی ها وزشتی ها، جامعه ای است که در برابر مهاجمان، قدرت دفاع ازخود نخواهد داشت. به همین دلیل ترویج فساد، فحشاء، مواد مخدر، بدحجابی وروابط نامشروع به صورت سازمان یافته وبرنامه ریزی شده درجامعه اسلامی ما درسرلوحه فعالیت های مهاجمان فرهنگی قرار دارد.

درتعالیم اسلامی، نابودی جامعه فاسد ومفسدین، به عنوان یک سنت تغییرناپذیر اجتماعی درقانونمندی الهی مطرح شده است. درآیات زیادی، نابودی امت ها واقوام گذشته به دلایل فساد وفحشاء وبی تفاوتی در برابر معاصی، دربین آنان مطرح شاده است. گسترش رشوه، فساد اداری، باند بازی، تقلب، قانون شکنی، دزدی، طلاق، فرار از خانه، خودکشی ونیز رواج اعمال خلاف اخلاق اجتماعی همانند موریانه ستون های استوار جامعه را ازپای درخواهد آورد وآن را بسیارآسیب پذیر می نماید.

بحث بعدی پیرامون راهکار های مبارزه با تهاجم فرهنگی است.(امیر رضاقلی،فعال درامورمبارزه با تهاجم فرهنگی)