زن در سینمای ایران

سینمای قبل از انقلاب اسلامی

- در سال 1311، آوانس اوگانیانس، فیلم «حاجی آقا، آکتور سینما» را ساخت که نقش زن این فیلم را دخترش، «زما اوگانیانس»، بازی کرد.

- در معدود فیلم ­های قبل از سال 1312 فقط خانم­ های ارمنی در صحنه­ هایی از فیلم­ های سینمایی حضور داشتند.

- در سال 1312 عبذالحسین سپنتا فیلم دختر لر را با حضور محوری یک خانم ایرانی به نام روح­ انگیز (صدیقه) سامی نژاد در هندوستان ساخت. این فیلم، اولین فیلم ناطق ایران بود.

دوره اول فیلم­سازی در ایران (1316-1309)؛

از سال 1309 که اولین فیلم سینمای ایران (آبی و رابی به کارگردانی آوانس اوگانیانس) ساخته شد تا سال 1316، 8 فیلم در سینمای ایران تولید شد. 6 فیلم از این 8 فیلم دارای نقش محوری و اساسی برای زنان بود که از این 6 فیلم، 5 فیلم بر ماجراها و داستان­های عشقی متمرکز بود.

سیاست حضور زنان در سینمای این دوره، به طور جدی تحت تاثیر و هماهنگ با سیاست­های رضاخان در خصوص زنان بود؛ رضاخانی که نگاه غرب گرای دولت آتاتورک را می­ ستود و به دنبال ترویج همان سیاست­ها در ایران بود. سیاست­های رضاخان در خصوص کشف حجاب و اجبار زنان به کنارگذاشتن حجاب و اعمال سیاست­های دیکتاتورمآبانه در زمینه تغییر لباس در جامعه، بایستی از طریق یکی از موثرترین ابزارهای فرهنگی آن دوره یعنی سینما صورت می­ گرفت و سینمای آن روزگار نیز این نقش را پذیرفته بود.

دوره فترت سینمای ایران

به دلیل اوضاع نابسامان سیاسی-اقتصادی ایران در سال­های پس از 1315، استقرار دیکتاتوری پهلوی، شروع جنگ جهانی دوم، بازشدن ورود خارجی­ ها به ایران (انگلیسی ­ها و آلمانی ­ها) و ... از سال 1316 تا سال 1327 فعالیت فیلم­سازی در ایران متوقف بود.

دوره دوم فیلم­سازی در ایران (1328-1327)

این دوره آغاز تثبیت ساخت فیلم­ هایی مبتذلی است که بر مبنای یک مثلث باصطلاح عشقی مخاطبان خود را به سینما می­کشاندند و آنها را سرگرم می­کردند. فرمول قهرمان، ضد قهرمان و درگیری بین این دو مرد و چالشهای داستان حول دستیابی یکی از آن دو مرد به زن، کلیشه­ ای بود که در این دوره به طور جدی بنیان گذاری شد. در این داستان­ها ابتدا زن مورد نزاع قهرمان و ضد قهرمان در درام ضد قهرمان می­افتاد و سپس با تلاش و از جان گذشتگی قهرمان، از دام او خلاص و به یکدیگر می­رسیدند. این کلیشه سینمایی، چند دهه بر سینمای ایران سایه افکند و هنوز هم می­توان برخی از نشانه­های تاثیرات این سنت سینمایی را در فیلم­های ایرانی مشاهده کرد.

لذت جنسی، رقص و آواز زنان و نمایش اندام زنان برای جذب تماشاگران به سینما، مهمترین مضامین و بخشهای فیلم­های این دوره را تشکیل می­داد.

سازندگان فیلم­های این دوره اغلب فاقد برداشتی صحیح و دقیق از جامعه و روابط اجتماعی آن بوده و با نگاهی سطحی، در پی سوداگری به ارائه تصویرهایی کاذب از زن ایراانی پرداختند،تصویری که فاقد هر گونه ما با ازای عینی در جامعه بوده و بیش از هر چیز تقلیدی کور و دور از واقعیت بود. بحران­هایی که منجر به مـتلاشی ­شدن کانون خانوداه می­شد، پدری که جز به مال دنیا نمی­اندیشید، دختری که فریب می­خورد و مردی که توسط یک زن فریب داده می­شد، مضامین و مایه­هایی بود که فیلمفارسی­سازان این دوره به آن می­پرداختند تا در کنار رقص و آواز دخترکان، بازار سینما را داغ نگهدارند و بر رونق تجارت خود بیافزایند.

برخی از نقش­های برجسته زنان در این دوره

در 144 فیلم تولید ­شده در این دوره، نقش­های ذیل، مهمترین تصاویر ارائه­ شده از زنان در سینمای ایران بـوده­اند؛

- کاباره­کار، خواننده کاباره، خواننده کافه، نظافتچی کافه، رقاصه، دزد، خواننده مشهور و روسپی.

در مجموع فیلمسازان این دوره که کپی­برداران سینمای هند، اروپا و آمریکا بودند، به خوبی دریافته بودند که برای طرح زنان در کسوت روسپیگری ابتدا باید مقدماتی ایجاد کرد تا طی روند خاصی ذهن تماشاگران را برای هضم این گونه فیلم­ها آماده­سازی شود. این روند از طریق تصویربردازی حول زنان کاباره­گرد مهیا شد.

سازندگان فیلمفارسی که همواره دلیل بی­هویتی شخصیت­های فیلم­هایشان را تیغ سانسور ذکر می­کردند، تصویری از زنان تیره­روز خانه­های عمومی و کاباره­گرد نشان می­دادند که در تعارض با واقعیت موجود بود. آنها اگر نمی­خواستند یا نمی­توانستند تصویری از زن خانه­دار یا کارمند نشان دهند و بـه قول خودشان اجـازه نـگـاه­ کردن به هیچ قشری جز کلاه­مخملی­ها و روسپیان را نداشتند، حتی ارائه­دهنده تصویری واقعی از همین قشرهایی که اجازه نگاه­کردن به آنها را داشتند نیز نبودند. آنچه برای فیلمفارسی­سازان ارزش تصویری داشت بدنهای برهنه ستارگان فیلمها بود که موفقیت گیشه را تضمین می­کرد. فیلمفارسی­سازان بدون ارائه هیچ گونه تحلیل اجتماعی از واقعیت­­های جامعه، دو عامل را در سرنوشت محتوم زن موثر می­شمردند: نخست قرارگرفتن جوانان هرزه در سر راه آنها و دوم، برخورد سوداگرانه پدران نابکار و سنگدل برای ازدواج و در واقع فروش دخترانشان به مردان سن و سال­دار.

به طور کلی، سینمای این دوران، مردان را مخاطب خود می­دانست و به دنبال ایجاد حظ بصری جنسی برای او بود.

زنان در دوره سوم فیلمازی در ایران (1348-1339)

ویژگی بارز این دوره شروع ستاره­سازی در سینمای ایران است که با ورود محمدعلی فردین به سینما در سال 1338 ستاره­سازی در سینمای ایران رایج می­شود. تا این دوره زنان به عنوان ستاره در سینما مطرح نمی­شدند. در این دوره که 436 فیلم تولید شده­اند، ستاره­سازی در قالب قهرمان محبوب سینما، ابتدا با مردان شروع ­شد و زنان عاملان جذب جنسی ستاره­های مرد قرار می­گرفتند. در این دوره، روند رو به رشد زنان کاباره­گرد در فیلم­های فارسی همچنان ادامه داشت و در کنار این گروه، خیل زنان تبهکار به فیلم­های فارسی راه یافتند. فیلم­سازان جنایی با تسخیر عرصه سینما از شروع دوره سوم تولید تا سال 1344، خیل زنان تبهکار را وارد سینما کردند، چنان که این گروه زنان در مدتی کم به رقابتی سخت با همتایان کهنه­کار خود (زنان کاباره­گرد) که در طول سال­ها فیلمسازی، جایی برای خود باز کرده بودند، پرداختند.

این دوره شاهد شیوع فیلم­های جنایی-پلیسی است که تحت تاثیر سینمای آمریکا و فیلم­های جیمز باندی سرشار از زد و خورد و تقابل بین خیر و شر قرار داشتند. این ژانر سینمایی از آنجا که وارداتی بود، فاقد هر گونه تحلیل ذهنی و عینی صحیح از جامعه ایرانی بود و به تبع همین مساله چهره­ای که از زنان در این گونه فیلم­ها ترسیم می­شد نیز عاری از واقعیت­های اجتماعی ایران بود.

در این دوره معدود فیلم­های متفاوتی با جریان غالب ساخته شدند؛ همچون «گاو» و «سه­دیوانه» که شخصیت زن در آنها محوری نبود.

دوره چهارم فیلمسازی در ایران (1357-1349)

در این دوره 571 فیلم تولید شد که از نظر کمیت افزایش چشمگیری یافت. وجه بارز فیلم­های این دوره، افت تولید فیلم­های پلیسی- جنایی و رونق فیلم­های جاهلی است. فیلم­های جاهلی، بنا به خاصیت، کارکرد و تفکرات مستتر در آن، شخصیت زن در حد بهانه و دستاویز نزاع­های قهرمان فیلم با ضد قهرمان استفاده می­شد. علاوه بر این، خیل انبوه زنان کاباره گرد، آوازخوان، رقاصه، دزد و جیب بر همچنان در فیلم­ها برجسته هستند.

تولیدات این دوره سینمای ایران آکنده از زنان کاباره­گردی بود که با ارائه تصویری مثبت از خود بار حضور و تثبیت زنان روسپی در سینمای ایران – که قرار بود در آینده­ای نه چندان دور عرصه را در دست گیرند- به دوش کشیدند. فیلم «رقاصه شهر» در سال 1349 مقدمه ورود روسپی را به سینما مشروعیت بخشید.

در دوره چهارم، زنان روسپی، 19 نقش اصلی و 5 نقش فرعی را در سینما اشغال کردند.

سینمای پس از انقلاب اسلامی

-            دوره سینمایی  (1376-1358 )

در این دوره حدود 750 فیلم در سینمای ایران ساخته شدند.

- دراین دوره زنان در نقش­های پیشین (خواننده، رقاصه و ..) دیده نشدند و این نقش­ها از صحنه سینما محو شدند.

- در سال­های 1358 تا 1364، زنان حضور جدی در عرصه سینما نداشتند؛ عمده دلیل، عدم تثبیت و ارائه سیاست­های مدون سینمایی به ویژه در خصوص زنان بود که پیش از انقلاب پیشینه بسیار مبتذلی در سینما از آنها در اذهان باقی مانده بود.

- ساخت فیلم مادیان در سال 1364

فیلم مادیان، ساخته علی ژکان، همان­گونه که از عنوان آن پیداست، با گرایشی تانیث­گرایانه، به دنبال ارائه تصویری مردسالارانه از جامعه و ریسک­ها و خطرهای جدی این جامعه برای زن بود.

خلاصه داستان:

ریزش بارانی شدید، محصول برنج رضوانه را از بین می­برد. رحمت، برادر رضوانه که خودش هم وضع مالی خوبی ندارد، پیشنهاد می­کند گلبوته دختر نوجوان رضوانه را در برابر مادیانی – به عنوان شیربها- به قدرت که همسرش فرزندی برایش نیاورده بدهند. رضوانه با ناراحتی می­پذیرد. اما بر سر تصاحب مادیان با برادرش در می­افتد. بالاخره گلبوته در خانه قدرت، او را صاحب فرزند می­کند.

در این فیلم، مرد، صاحب قدرت و زور و زن، قربانی دانسته شده است؛ نگاه مردان به زنان و ارزش و جایگاه آنان نیز در حد زاییدن فرزندی برای مردان دیده شده است.

نقش اصلی این فیلم را سوسن تسلیمی بازی می­کرد که خود سال­ها بعد فیلم فمینیستی «خانه­ من جهنم» را در نکوهش مرد ایرانی ساخت.

از سال 1365، فیلم­های برجسته­ای در سینمای ایران ساخته شدند که زنان در آنها نقش و حضوری چشمگیر یافتند؛

فیلم­هایی مانند «باشو، غریبه­ای کوچک» (زن کشاورز، فعال در عرصه اقتصادی و حامی پسرکی غریب) در سال 1365 و در شاید وقتی دیگر، پرستار شب، پرنده کوچک خوشبختی (1366) زنان، محور داستان بودند.

پرنده کوچک خوشبختی که همچنان در اذهان بسیاری از ایرانیان، به ویژه کودکان و نوجوانان آن دوران زنده است، وجه عاطفی و مراقبتی زن را در قالبی دراماتیک به تصویر کشیده است.

در سال 1367، فیلم بارزی درباره زنان دیده نمی­شود.

در سال 1368، فیلم­های پرواز پنجم ژوئن، آب را گل نکنید، بچه­های طلاق، شکار خاموش، تماس، زمان از دست­رفته، دندان مار، هامون و فانی به زنان نقش­هایی جدی داده بودند.

از اوائل دهه 1370، تمرکز سینمای ایران، بر زنان و مسائل آنان ببیشتر شد. فیلم سارا در سال 1371، همسر (1372)، زینت (1372) و سرزمین خورشید (1375)، نگاهی متفاوت از فیلم­های دهه 1360 را ارائه می­کنند و چالش­های زنان را در ارتباط با جامعه و محیط بیرون از خانه به تصویر می­کشند؛ با این حال در فیلم­هایی مانند سارا، همسر و زینت، گرایش­هایی تانیث­گرایانه به چشم می­خورند و در آنها مسائل و مشکلات زنان ناشی از مردان و نگاه آنان به زنان دانسته می­شود.

سرزمین خورشید، زن ایرانی را فعال، صاحب اراده و اختیار، و دارای هدف انسانی و والا به تصویر کشیده است. این فیلم که موضوع عشق را نیز مورد توجه قرار داده، روایتی مسئولانه از دفاع مقدس و حضور فعال زنان در آن ارائه نموده است.

در این دوره فیلم­هایی مانند «بانو» و «نرگس» نیز بر زندگی زنان متمرکز بودند که وجه مشترک آنها شکست زنان بود.

در سال 1376 دو فیلم «لیلا» و «بانوی اردیبهشت» ساخته شدند که در آنها زنان در چالش با سنت­های جامعه ایرانی به تصویر کشیده شده بودند.

تا سال 1376 فضای جامعه ایران، به گونه­ای بود که گرایش­های برخی سینماگران به فیلم­های قبل از انقلاب و نیز پیوند فکری سینمای ایران با سینمای غرب، فرصت بروز و ظهور چندانی پیدا نکرده بود اما از این دوره به بعد به تدرج فضای سینمای کشور دچار تحولاتی جدی در بازنمایی زن شد.


سینمای دوره 1376 تا 1384

مطالعات متعدد نشان داده است مضامین و محتوای اصلی بیشتر فیلم­های بعد از سال 1376 تا اواسط دهه 1385 در باره موضوعات و مسائل مربوط به زنان بوده است. در این دوره در مقایسه با دوره قبل، زنان بیشتر در نقشهای اصلی فیلمها ظاهر شدند. روابط چند زنی، دختران فراری، ازدواج موقت، خیانت به همسر، گرایشهای فمینیستی، تصاویر بسیار درشت و کلوزآپ از بازیگران زن و عشقهای آتشین و همراه با چالش جدی اوایل جوانی، از موضوعات برجسته شده و تفاوت­های جدی این دوره از سینمای پس از انقلاب با دوره قبل است. فیلمهایی مانند قرمز، زندان زنان، آواز قو، دو زن، واکنش پنجم، شام آخر، دنیا، شوکران، سگ کشی، عینک دودی، من ترانه 15 سال دارم، دختری با کفشهای کتانی، دیشب باباتو دیدم آیدا از فیلمهای بارز این دوره هستند.

در فیلم­های این دوره که تحت تاثیر گفتمان جامعه مدنی بود، برخی ویژگیهای ذیل در زنان تصویر شده در سینمای ایران دیده می شود:

-        در حالی که زنان تصویر شده در سینمای قبل از این دوره زنان برای حل مشکلات شخصی و خانوادگی خود بیشتر به بستگان و خانواده خود مراجعه می کردند، در فیلمهای این دوره از (بعد از سال 1376) زنان برای حل مشکلات شخصی و خانوادگی بیشتر به قانون مراجعه می­کنند.

-        زنان جوانتر و دارای چهره­های زیباتر در فیلمها بیشتر ایفای نقش می­کنند؛ چهره زنان برای جذب مخاطب و در واقع، ستاره سازی از زنان جوان برای جذب مخاطب از موضوعیت بیشتری برخوردار می­شود. در این دوره افرادی مانند مهتاب کرامتی، میترا حجار، شقایق فراهانی، مریلا زارعی، حدیث فولادوند، هانیه توسلی و هدیه تهرانی به سینمای ایران معرفی شدند.  

-        زنان برای صرف غذا بیشتر به رستوران می­روند در حالی که در دوره قبل، زنان بیشتر وعده­های غذایی را در خانه می­خوردند و خودشان هم آشپزی می­کردند.

-        باورهای سنتی و دینی در زنان فیلمهای بعد از سال 1376 بسیار ضعیف است و اغلب اعتقادی به آنها ندارند یا حتی به نوعی آنها را زیر سوال می برند.

-        حجاب زنان به تدریج تغییر یافت و آرایشهای زنان غلیظ­تر شد . نوع لباس پوشیدن هم به تدریج به سمت پوشش کمتر رفت.

-     زنان در حالت رانندگی، ورزش، نواختن موسیقی یا علاقه­ مند به موسیقی، و برخی فعالیتهای بازنمایاننده زندگی مدرن همچون کار با کامپیوتر بیشتر به تصویر کشیده شدند.

در مجموع در این دوره تحت تاثیر گفتمان سیاسی – اجتماعی غالب بر کشور تلاش شد تصویر مدرن زن ایرانی، مطلوب و آرمانی و تصویر سنتی آن، عقب مانده و واپس گران بازنمایی شود.

در سال­های پس از این دوره فیلمسازان به ویژه برخی فیلمسازان زن سینمای ایران مانند تهیمنه میلانی تلاش کردند گفتمان قبلی حاکم بر دوره مذکور را حفظ نمایند. ضمن این که در بسیاری از فیلمهای بدنه و تجاری سینمای ایران، شاهد زنهایی بی هویت بودیم که نقش آنها به لحاظ فرهنگی حاوی ارزش خاصی نبوده است و این گونه سینمایی متاسفانه تا حد زیادی – با تفاوت­های خاص خود – به برخی از فیلمفارسی­های قبل از انقلاب نزدیک شد مانند فیلم دلداده و توت فرنگی.

در دهه جاری، برخی مضامین فیلم­های غربی، گاهی به طور کامل و گاهی ناقص کپی ­برداری شد مانند فیلم­های کلاغ ­پر، ازدواج به سبک ایرانی، چپ دست، آتش­ بس، زن بدلی، چارچنگولی و ...

در دهه اخیر در معدود فیلم­هایی مانند «خیلی ­دور خیلی­ نزدیک» شاهد حضور فعال در عین حال منطقی و معنوی زن ر پرده سینما بوده­ایم و عمده ضعف سینمای ایران در تصویرپردازی درباره زن ایرانی، فقدان چارچوب تئوریک منسجم و دقیق برای سینمای کشورمان ناشی می­شود.