فرهنگ وتعریف آن

فرهنگ بارمفهومی وسیعی دارد،به همین علت به چندگونه تعریف می شود.

فرهنگ(Culture  ):واژه ای است فارسی ومرکب ازدوجزء فر و هنگ.

فر به معنای شکوه وعظمت است. اگربه عنوان پیشوند بکاررود به معنای جلو،بالا،پیش وبیرون است. هنگ ازریشه ی اوستایی سنگ(Thanga  )به معنای کشیدن،سنگینی و وقاراست.

حال به تعاریف کامل فرهنگ ازدیدگاه های مختلف می پردازیم:

1- ادوارد بارنت تایلور درسال1871درکتاب فرهنگ ابتدایی نخستین تعریف رسمی ازفرهنگ راچنین بیان کرد: فرهنگ، مجموعه پیچیده ای است که شامل معارف،معتقدات،هنرها،صنایع،اخلاق،قوانین،سنن و بالاخره تمام عادات ورفتار وضوابطی است که فرد به عنوان عضوجامعه ازجامعه فرامی گیرد ودر برابرآن جامعه وظایف وتعهداتی رابرعهده دارد.

2- الوین هاچ دردایره المعارف علوم اجتماعی درتعریف فرهنگ می نویسد: فرهنگ، عبارتست ازشیوه ی زندگی یک قوم که شامل الگوهای مرسوم تفکر ورفتار، دربردارنده ی ارزش ها،اعتقادات،قوانین،سازمان سیاسی،فعالیت اقتصادی وهرچیزدیگری که ازطریق یادگیری نه توارث زیستی،ازنسلی به نسل دیگر انتقال یافته است.

3- گروهی ازجامعه شناسان عقیده دارند: فرهنگ، تفکرجمعی جامعه است که درپدیده ها ورفتاراجتماعی تجلی می یابدوتمامی اموراقتصادی،اجتماعی،سیاسی،نظامی،مادی ومعنوی را متاثّر می سازد.

نکته قابل تامل درتعاریف یادشده آن است که صاحب نظران دراکثرتعاریف فرهنگ،رابطه ی مذهب و فرهنگ رادرقالب کلی اعتقادات بررسی کرده ومذهب رایکی ازعناصر متاثّرازفرهنگ وزائیده ی اندیشه ی انسان می شمارند.درحالیکه ادیان الهی ومذاهب نه تنها محصول فکرواندیشه ی انسانی نیستند بلکه خود اصلی ترین مولد عناصر و پدیده های فرهنگی به حساب می آیند. لذا مذهب است که فرهنگ رابه وجود   می آورد.

تهاجم فرهنگی وتعریف آن

تهاجم ازمصدرهجوم است.هجوم به معنای حمله ناگهانی،ودراصل حمله ای که دشمن درخواب باشد،است.

تعریف تهاجم فرهنگی:حمله ی فرهنگی دوقوم(یادوگروه یادوملت وکشور)به یکدیگر به منظور تغییروتبدیل عناصروپدیده های فرهنگی قوم مقابل. بنابراین درتهاجم فرهنگی حمله دوجانبه ودوسویه مطرح است ودو قوم مقابل یکدیگر به هم یورش می آورند.

دربخش های بعدی به تعریف کامل تهاجم فرهنگی خواهیم پرداخت.زیرا پیش ازآن نیازاست تامفهوم های مختلفی گفته شود.

تعاریف وابسته به فرهنگ

تعریف سلطه فرهنگی

سلطه ی فرهنگی عبارتست ازمبادله ی یک جانبه عناصروپدیده های فرهنگی. گروه سلطه گرسعی می کند با تکیه برقدرت سیاسی،نظامی،اقتصادی وتبلیغی خویش،باورها،ارزش ها ورفتارهای خود رابرقوم دیگر،حاکم نماید وهویت فرهنگی گروه مقابل را تضعیف، تخریب و نابود سازد.

بنابرتعاریف یادشده و با نگاهی اجمالی به کتاب کنترل فرهنگ اثر ادوارد برمن می توان گفت: درسلطه ی فرهنگی، جامعه ی درحال رکود وضعف فرهنگی،عناصر جامعه ی مسلط را بدون نقد وبررسی وحق انتخاب می پذیرد که خود منجر به سردرگمی وهرج ومرج فرهنگی می شود.

تعریف مقاومت فرهنگی

مقاومت فرهنگی عبارتست ازپاسداری آگاهانه ومنطقی ازفرهنگ خودی وبرخورد هوشیارانه وهوشمندانه با فرهنگ بیگانه.

مقاومت فرهنگی-بویژه دربعد فرهنگ اسلامی- باید همه جانبه وجامع گرا باشد،زیرا فرهنگی راکه اسلام بنا نهاده است،حیات هدفداری است که ابعاد کمال جویی،زیبا خواهی،علم گرایی وآرمان طلبی انسان هارا به شدت به فعالیت رسانده وهمه ی عناصرفرهنگی رامتشکل می سازد.

رمزموفقیت درمقاومت فرهنگی،شناخت فرهنگ خودی وپدیده های اصولی وبنیادی آن است.هر فرهنگ مجموعه ای ازاصول معقول ثابت وپدیده های متغیر می باشد.اصول ثابت به مبانی ارزشی وفطرت انسان ها برمی گردد ومبتنی بردریافتهای عالی انسانی می باشد که تجسم عینی ومادی درجامعه پیدامی کند. پدیده های متغیرفرهنگی، مجموعه ای ازآداب ورسوم ونمود های فرهنگی است که متناسب با شرایط زمان ومکان تغییر می یابند. درمقاومت فرهنگی اولویت اصلی با صیانت وپاسداری ازعناصر ثابت ولاتغیر وفرهنگ خودی می باشد که باید آگاهانه وبا بصیرت کامل حفظ وحراست شوند. این پاسداری باید مبتنی برآگاهی مردم و

هوشیاری همگانی باشد وتمامی مردم درکلیه صحنه های فردی واجتماعی زندگی خویش،حافظ ونگهبان فرهنگ خودی باشند درغیراینصورت تجربه تاریخی ثابت کرده است که فرهنگ یک ملت رابازور واختناق  ویاکشیدن دیوارهای آهنین ومحدودیتهای شدید نمی توان کنترل نمود.

مفهوم کلی و واقعی تهاجم فرهنگی

باتوجه به تعاریف مختلف وبا بررسی مقاومت فرهنگی وسلطه ی فرهنگی،مفهوم واقعی تهاجم فرهنگی را می توان چنین بیان نمود:

تهاجم فرهنگی عبارتست از تلاش برنامه ریزی شده وسازمان یافته یک گروه و یا یک جامعه برای تحمیل باورها،اعتقادات،اخلاقیات ورفتارهای مورد نظر خویش برسایر گروه هاوجوامع.

مهاجم فرهنگی درصدد سلطه فرهنگی است. اوسعی می کند با استفاده ازبرتری اقتصادی،سیاسی،نظامی، تکنولوژیکی واجتماعی به مبانی افکار واعمال یک ملت هجوم آورده وبا نفی وطرد آنها زمینه ی حاکمیت اندیشه،ارزش ها ورفتارهای مطلوب خویش رافراهم آورد.

به بیان دیگر،تهاجم فرهنگی یعنی حمله به جهان بینی ها،بینش ها ودرنتیجه حمله به گرایش ها. ازآنجا که نحوه ی برخورد هرفرد باجهان وپدیده های آن باتوجه به شناخت وبینشی است که ازهستی،جهان، انسان وپدیده های موجود درجهان دارد،گروه مهاجم سعی می کند برداشت خاصی ازواقعیت وتغییر مشخصی اززندگی راکه بامنافع اوسازگارتر است، ترویج نموده وحاکمیت بخشد.

تهاجم فرهنگی باعث ازبین رفتن فرهنگ وهویت ملی وقومی می شود. رمز بقا وتداوم هرجامعه،وجود وجوه اشتراک درزمینه های فرهنگی،سیاسی،اجتماعی وعقیدتی بین افراد آن جامعه است که ازآن تعبیر به هویت قومی وملی می شود. تهاجم فرهنگی این هویت رامتلاشی کرده وازبین می برد.

اقوام وملت های سلطه پذیردربرابر تهاجم فرهنگی، هویت وقومیت واصالتهای فرهنگ خود را زیرپا می نهند وبه ظواهر فرهنگ بیگانه دل خوش می دارند ودوام خویش را درپرتو فرهنگ مهاجم جستجو می کنند.آنان هیچ باوری به مبانی و ارزشهای فرهنگ خودی ندارند و سربلندی خویش را در پذیرش فرهنگ بیگانه        می دانند. در نتیجه آزادانه و داوطلبانه، عناصروپدیده های فرهنگ مهاجم راپذیرفته درصدد گسترش وعمق

بخشی آنها برمی آیند. تاریخ ملت ها واقوام، نمونه های فراوانی ازسلطه پذیری فرهنگی، ودرنهایت تسلیم پذیری سیاسی،اقتصادی ونظامی رادر دل خود جای داده است.

بنابراین تهاجم فرهنگی به مفهوم نفی هویت های فرهنگی وملی،پذیرش سلطه ی فکری وفرهنگی بیگانه، تغییر باورها ورفتارها براساس ارزش های مهاجمان،دگرگونی روشها وآداب ورسوم زندگی فردی واجتماعی منطبق باالگوهای بیگانه می بشاد.

تفاوت تهاجم فرهنگی باتبادل فرهنگی

یکی از موضوعات اساسی در بررسی مسائل فرهنگی، بررسی تفاوت میان تبادل فرهنگی وتهاجم فرهنگی است. گردهی ازکسانی که منکر هرنوع تهاجم فرهنگی ازسوی دشمن هستند،اقدامات آنان رادرعرصه ی تبادل فرهنگی توجیه می کنند.

بررسی تفاوت ها:

* درتبادل فرهنگی،هدف باورکردن وکامل کردن فرهنگ ملی است ولی درتهاجم فرهنگی هدف ریشه کن کردن وازبین بردن فرهنگ ملی توسط فرهنگ مهاجم است.

* درتبادل فرهنگی، ملت گینده ی فرهنگ،چیز های مطبوع وخوب مورد علاقه رامی گیرد. یعنی فرصت و حق انتخاب رادارد اما درتهاجم فرهنگی چیزهایی رابه ملت موردتهاجم می دهند که خوب نیست وآن ملت حق انتخاب ندارد.

* تبادل فرهنگی ازطرف ملت هاست اما تهاجم فرهنگی ازطرف دشمن انجام می شود.

* تبادل فرهنگی هنگام قوت وتوانایی یک ملت انجام می گیرد، ولی تهاجم فرهنگی در روزگار ضعف یک ملت به وقوع می پیوندد.

* تبادل فرهنگی یک نیاز است ولازم است، بدین معنی که هیچ ملتی ازاین که معارفی رادرتمام زمینه ها ازجمله فرهنگ ومسائلی که عنوان فرهنگ به آن اطلاق می شود،را ازملتهای دیگربیاموزد، بی نیازنیست.اما تهاجم فرهنگی یک تحمیل است یعنی ناسازگار بافرهنگ ملی ومخرب آن به زور واردکشور می شود.

*آخرین ومهم ترین مورد:درتبادل فرهنگی،ملت آن چیزی را ازسایرملت ها می گیرد که خودمی خواهد و نیاز دارد ومکمل فرهنگ ملی اوست.لیکن درتهاجم فرهنگی این دشمن است که آنچه راخود می خواهد به اومی دهد ونقاط مثبت وسازنده ی فرهنگ خود رابه آن ملت نمی دهد.

 

بحث بعدی:ویژگی های فرهنگ مهاجم،مبانی تهاجم فرهنگی و...